خانه های آسمانی
خانه های آسمانی (1)ادب و مهربانی های علی و فاطمه(ع) با یکدیگر
فاطمه عرب شیبانی
امام علی(ع) فرمود:
به خدا سوگند که من هیچ گاه فاطمه را خشمگین و یا به کاری مجبور نکردم. او هم مرا خشمگین نساخت و هیچ گاه از دستورم سرپیچی نکرد. همواره به او می نگریستم تا اندوه ها از دلم برطرف شود.[1]
خانه های آسمانی (1)ادب و مهربانی های علی و فاطمه(ع) با یکدیگر
فاطمه عرب شیبانی
امام علی(ع) فرمود:
به خدا سوگند که من هیچ گاه فاطمه را خشمگین و یا به کاری مجبور نکردم. او هم مرا خشمگین نساخت و هیچ گاه از دستورم سرپیچی نکرد. همواره به او می نگریستم تا اندوه ها از دلم برطرف شود.[1]
حضرت زهرا(س) خطاب به امیرمؤمنان علی(ع) فرمود:
کانَ رسول الله نَهانی أَن أَسْئَلَک شیئاً فَقال (ص) لا تَسألی اِبنَ عَمِّکَ شَیئاً اِن جاءَک بشیء عفواً و اِلا فلا تَسالیهِ.[2]
رسول خدا(ص) مرا نهی فرمود که از تو چیزی درخواست کنم و به من سفارش کرد: دخترم چیزی از پسرعمویت درخواست نکن، اگر چیزی برای تو آورد بپذیر، والا تو درخواست چیزی نداشته باش.
حضرت زهرا(س) فرمود:
یا اَبَا الْحسنِ اِنّی لاَسْتَحْیی مِنْ اِلهی أَنْ اُکَلَّفَ نَفْسَکْ ما لا تَقدِرُ عَلَیْهِ.[3]
ای ابالحسن! من از پروردگارم حیا می کنم که چیزی از تو درخواست کنم که تو توان تهیه آن را نداری.
حضرت زهرا(س)، هیچ گاه امام علی(ع) را با نام صدا نمی زد، بلکه او را با احترام فراوان و با کنیه صدا می زد: یا ابالحسن.[4]
حضرت زهرا(س) در داخل خانه همواره معطر بود.[5]
آن حضرت فرموده است:
خِیارُکُمْ اَلَینُکُمْ مُناکَبَهً وَ اَکرَمُهُم لِنساءِهِم. [6]
بهترین شما کسی است که در برخورد با مردم نرم تر و مهربان تر باشد و گرامی ترین مردم کسانی هستند که با همسرانشان مهربان و بخشنده اند.
خانه های آسمانی (2)نمونه هایی از رابطه محبت آ میز امام حسین(ع) و حضرت زینب(س)
امام حسین(ع) به خواهر خود بسیار احترام می گذاشت و ایشان در نظرش بسیار گرامی بود. هرگاه زینب(س) به دیدار برادرش امام حسین(ع) می رفت، حضرت در مقابلش برمی خاست و او را به جای خود می نشانید.[7]
روزی زینب(س) بر محضر برادر وارد شد. امام مشغول خواندن قرآن بود، ولی با دیدن خواهر، قرآن را کنار گذاشت و در برابر ایشان از جای خود برخاست.[8]
حضرت زینب(س)، از میان برادران و خواهران خود علاقه بسیار زیادی به برادرش امام حسین(ع) داشت. آن بزرگوار به امام حسن(ع) و ام کلثوم نیز علاقه مند بود، ولی علاقه، انس و الفتش به امام حسین(ع) بسیار ویژه بود، به گونه ای که در دوران کودکی اگر به گریه می افتاد، با شنیدن صدای برادرش امام حسین(ع) آرام می گرفت.[9]
درباره انس و علاقه ایشان به امام حسین(ع) گفته اند که هرگاه در محضر برادر بود، یکسره به او می نگریست و ساعتی دوری او را تاب نمی آورد. حضرت فاطمه زهرا(س) با دیدن این محبت و وابستگی خدمت پیامبر رسید و فرمود: «محبتی شگفت انگیز و بیش از اندازه در میان زینب و حسین می بینم، چنان که زینب بی دیدار حسین صبر و شکیب از کف می دهد و اگر ساعتی صدای حسین را نشنود، جان می دهد».
رسول خدا(ص) با شنیدن این سخن آه دردناکی کشید و اشک از دیدگان مبارکش جاری شد و فرمود: «ای روشنی چشم من! این دخترک من زینب با هزار گونه رنج و سختی به انواع بلاها و مصیبت ها گرفتار خواهد شد».[10]
امام حسین(ع) تصمیم گرفته بود به سوی عراق حرکت کند. ابن عباس از سر خیرخواهی خواست ایشان را از تصمیم خود بازدارد، ولی امام نپذیرفت و عزم را جزم کرد که حرکت کند. ابن عباس وقتی چنین دید، گفت: «پس حالا که می خواهی بروی، حداقل زنان و کودکان را با خود همراه نکن.» در این هنگام زینب(س) برآشفت و فریاد برآورد: «آیا می خواهی سید و آقای ما به تنهایی به طرف عراق برود؟! او را تنها نخواهیم گذاشت. با او زنده ایم و با او می میریم».[11]
پی نوشت:
[1]. نک: مهدی نیلی پور، فرهنگ فاطمیه، اصفهان، مرکز فرهنگی شهید مدرس، 1384، ص 187.
[2]. همان.
[3]. همان.
[4]. همان، ص 247.
[5]. همان، ص 444.
[6]. محمد دشتی، فرهنگ سخنان حضرت زهرا(س)، انتشارات قدس، پاییز 82، چ 2، ص 119.
[7]. نک: حسن الهی، زینب کبری عقیله بنی هاشم، تهران، مؤسسه فرهنگی آفرینه، 1375، ص 29.
[8]. نک: همان، ص 22.
[9]. نک: همان، ص 95.
[10]. نک: همان، ص 95.
[11]. همان، ص 95.
[ بازدید : 553 ] [ امتیاز : 3 ] [ امتیاز شما : ]